قسمت 13 رمان من و تو زندگی رامش بخشمون
جیهو _ ازم خجالت نکش فرار نکن بمون بزار حرف بزنیم .
آرام _ خب اگه کاری دارید بگید .
اوففففف هول شدم خی حالا چی بگم نه دیگه من که الکی میگم بمون بزار حرف بزنیم الا چی بگم لعنت به کره شمالی ( یه وقت برنخوره به کره شمالی منظوری نداشتم اسم کشور بود ) .
جیهو _ مگه با رانندت نمیری خونه ؟؟
آرام _ چرا هر روز با اون میرفتم امروز به دلایلی نیومده .
اخ جونننننننننننننننننننننن پس من میرسونمش ایوللللللللللل دمم گرم ( این الا چیکار کرد منکه نفهمیدم ولش کنین یه چی میزنه دوز بالا هم میزنه ).
جیهو _ پس بیا من میرسونمت .
خواست مخالفت کنه که دستمو گرفتم جلوی دهنش و گفتم :
جیهو _ مخالفت بی مخالفت .
آرام با تعجب به دستم نگاه کرد و بدون هیچ حرفی وایستاد .
وا خب چرا سوار نمیشه .
جیهو _ سوار نمیشی ؟؟؟
آرام یه دفعه ای ترکید از خنده وا خل شد بچم اخی تازه 17 سالش بود .
آرام _ اونوقت قراره سوار اسب خیالی شما بشم ؟؟؟
اخخخخخخخخخخخخخخخخخخ سوتی دادم واییی راست میگه دیگه ماشین تو پارکینگ گلومو صاف کردم و گفتم :
جیهو _ ماشین تو پارکینگ الا میرم میارمش .
خندشو کنترل کرد و منم رفتم تو پارکینگ رفتم و ا ز پارکینگ اومدم بیرون که دیدم می هونگ کنار آرام و داره باهاش حرف میزنه دوت نداشتم که میهونگ با آرام حرف بزنه اصلا به چه اجازه ای نزدیکش میشه داشتن باهم حرف میزدن که بوقی برای آرام زدم ارام باهاش دست داد و به سمت ماشین اومد . بی مقدمه گفتم :
جیهو _ نمیخوام باهاش حرف بزنی !!!!
آرام با تعجب نگاهم کرد و گفت :
آرام _ باکی ؟؟؟؟
به صورت هجی وار گفتم :
جیهو _ چا _ می _ هونگ گرفتی دیگه نبینم باهاش حرف بزنی .
آرام _ تو به من چیکار داری ؟؟
جیهو _ من به تو خیلی کار دارم اوکی .
آرام به به نشونه قهر سرشو برگردوند سمت شیشه . بعد حوصلش سر رفت و ضبط رو روشن کرد .اولین اهنگ اهنگ من و تو از لی مین هو بود .
♥امروز به خاطر دلایلی خوشحالم♥
♥یه روز وقتی باد ملایم میوزه ♥
♥من میخوام دست خجالت زده تو رو بگیرم ♥
♥و تمام روز رو با توراه برم ♥
♥میخوام اعتراف کنم ♥
♥که تو برام گران بها ترینی ♥
♥تو عشق منی ♥
♥برای همیشه قول میدم این داستان نا تمام ♥
♥عشق تو من و ما ♥
♥یه روز وقتی باد ملایم میوزه♥
♥من میخوام دست خجالت زده تو رو بگیرم ♥
♥و تمام روز رو با توراه برم ♥
♥میخوام اعتراف کنم ♥
♥که تو برام گران بها ترینی ♥
♥تو عشق منی ♥
♥برای همیشه قول میدم این داستان نا تمام ♥
♥عشق تو من و ما ♥
♥من فکر میکنم این بیشتر اوقات اتفاق میوفته ♥
♥با قلبی که میلرزه ♥
♥من دارم راه میرم تا تورو ببینم ♥
♥زیبا ترین ادم دنیا مثل یک روز صاف و بهاری ♥
♥تو خیلی خوشحال به نظر میرسی و میدرخشی ♥
♥یه روز وقتی باد ملایم میوزه ♥
♥من میخوام دست خجالت زده تو رو بگیرم ♥
♥و تمام روز رو با توراه برم ♥
♥میخوام اعتراف کنم ♥
♥که تو برام گران بها ترینی ♥
♥تو عشق منی ♥
♥برای همیشه قول میدم این داستان نا تمام ♥
♥عشق تو من و ما ♥
♥زیر این خورشید درخشان ♥
♥هروقت که لبخند تورا میبینم ♥
♥مثل یک بچه کوچک میخندم خیلی متشکرم ♥
♥یه روز وقتی باد ملایم میوزه ♥
♥من میخوام دست خجالت زده تو رو بگیرم ♥
♥و تمام روز رو با توراه برم ♥
♥میخوام اعتراف کنم ♥
♥که تو برام گران بها ترینی ♥
♥تو عشق منی ♥
♥برای همیشه قول میدم این داستان نا تمام ♥
♥عشق تو من و ما ♥
♥گاهی اوقات این لحظه ها ♥
♥مثل رویا به نظر میرسن ♥
♥گاهی اوقات این نگرانی های بیخود ♥
♥شاید تو ندونی که من چه احساسی دارم ♥
♥پس من یکبار دیگه به تو قول میدم ♥
♥که تو برام گران بها ترینی ♥
♥تو عشق منی برای همیشه قول میدم ♥
♥این عشق نا تمام ♥
♥عشق تو من و ما ♥
لی مین هو (من و تو )
بعد از تموم شدن اهنگ زل زد تو چشمام منم خیره شدم تو چشمای سبزش که چند روزی بود دنیام بهشون گره خورده بود اروم سرشو اورد جلو گگونمو بوسید و زمزمه کرد:
آرام _ برای اعتراف زوده بعد از ماشین پیاده شد دستمو روی جای لباش گذاشتم که مطمعن بودم الا گونم رژلبیه رفت تو خونه و قبلش باهام بابای کرد منم با ذهنی پر از ترس استرس عشق و ارام به خونه رفتم .
*****آرام *****
اوفف خدایا این چی بود یه دفعه ای به سمت خونه رفتم زن عمو ( خانوم هانوی ) هم اونجا بودن یه زره حرف زدیم و خستگی رو بهونه کردم و رفتم بخواب تا رفتم رو اتاق کولمو با حرس پرت کردم رو مبل الا پسره راجبم چی فکر میکنه ؟؟؟اخ خدایا لباسامو بالباس هایی که طرح خرگوش داشت تعویض کردم میخواستم بخوابم که گوشیم زنگ خورد یه نگاه به صفحه اش انداختم ناشناس بود بیخیال بابا منو نمیخوره که :
آرام _ بله بفرمایید .
....... _ سلام ارام میخواستم واسه یه مهمونی دعوتت کنم .
آرام _ شمااااا ؟؟
....... _ فیلیپم .
آرام _ فیلیپ خر کیه ؟؟؟
فیلیپ _ بی شعور بی نزاکت دوست جون پیو .
آرام _ اهان ارانگوتانی دیگه چرا ادمو گیج میکنی ؟؟ درزمن بیشعور عمبته .
فیلیپ _ باش تو خوبی زنگ زدم واسه مهمونی دعوتت کنم .
میخواستم بگم جیهو ام میاد که خودش زودتر گفت :
فیلیپ_ آره میاد جیهورو میگم میخواستی سراغشو بگیری .
آرام _ باش میام بای .
فیلیپ _ شبیه ارانگوتان ها نکنی خودتو ها.
آرام _ بمیر .
بعد گوشی رو قطع کرد اوفففف چی بپوشم خب یه لباس ابی کاربنی داشتم که استسناش از حریر بود و بلند بود و البته تنگ یه جفت کفش ابی کاربنی هم دارم موهامو هم که گوجه ای جمع میکنم بالای سرم و کیف مجلسی ابی ست کفش هام هم دارم لاک ابی کاربنی مات هم دارم (یهنی شدید استقلالی ) خب الا ساعت 5 ساعت 7 مهمونی دارنا ول رفتم حموم و ماسک گذاشتم بعد اومدم لباس هامو پوشیدم و و بعد موهامو درست کردم و یه گیره با طرح گل ابی کنار موهام پایین قسمت گوجه ایش زدم و بعئ کفش هاموپام کردم و ارایش کردم که شامل :
رژ صورتی
رژگونه خیلی خیلی کمرنگ صورتی
خط چشم مشکی خلیجی
ریمل مشکی
فر مژه
سایه دودی با هاله ابی
خب بهد شال پالتومو روش پوشیدمو رفتم از قبل به عمو گفته بودم و عمو گفته بود آزانس بیاد وقتی رسیدم اول با بچه ها سلام علیک کردم بعد رفتم پالتومو در بیارم بعد که از اتاق پرو اومدم بیرون چشمام میخ مردی با کت و شلوار ابی کاربنی تیره و پیرههن سفید و کروات ابی کاربنی تیره شد جیهو بود ناز من چه خوشمل و دختر کش شده بود اونم داشت منو نگاه میکرد اومد جلومو دستمو گرفت و گفت ناز تر از همیشه شدی کوچولو و بعد باهم بین بقیه بچه ها رفتیم و ...................................
بقیه قسمت 14
سلامی به گرمای افتاب