قسمت 24 رمان من و تو زندگی ارامش بخشمون
قسمت 24رمان من و تو زندگی ارامش بخشمون
ادامه ............
قسمت 24رمان من و تو زندگی ارامش بخشمون
ادامه ............
قسمت 23 رمان من و تو زندگی ارامش بخشمون
بریم ادامه............
رمان من و تو زندگی ارامش بخشمون قسمت 22
ادامه سربزنید............
قسمت21رمان من ☜و تو زندگی آرامش بخشمون ♩♪♫
بریم ادامه ..........
قسمت20رمان من ☜و تو زندگی آرامش بخشمون ♩♪♫
بریم ادامه ..........
موهای قشنگت وسط معرکهء باد
چون حال من زار پریشان شده بانو
آغوش شما دام بلا بود خدایی
آهوی دلم عاشق زندان شده بانو
قسمت19 رمان من ☜و تو زندگی آرامش بخشمون ♩♪♫
بریم ادامه ..........
زلف آن است
که بی شانه دل از جا ببرد
قسمت18 رمان من ☜و تو زندگی آرامش بخشمون ♩♪♫
بریم ادامه ..........
بغض و فریاد شدم بازمرا نشنیدی
مثل یک گمشده ای در ته چاهت هستم
عازم دورترین نقطه ی دنیا که شوی
باهمه فاصله ها پشت و پناهت هستم
قسمت 17 رمان من و تو زندگی ارامش بخشمون
بقیش ادامه ........
قسمت 16 رمان من ☜و تو زندگی آرامش بخشمون ♩♪♫
بریم ادامه ..........
شب و تنهایی و سیگار ولی فندک نیست
من فقط منتظر شعله ی آهت هستم
میکشم نقش تورا با قلم خاطره ها
چون که تصویرگر صورت ماهت هستم
آرام _ چیه !!!!
جیهو _ میگم بیداری ؟؟؟
آرام _ اره چطور مگه ؟؟؟
جیهو _ اخه بیش از حد سکوت کردی .
نمیدونم چرا اما لبخندی رو لبام نقش بست جیهو سرشو اورد بالا و گفت :
جیهو _خب راستی نگفتی جواب منو .
آرام _ جواب چیو ؟؟؟
جیهو _ ایشش چقدر تو خنگی .
آرام _ عمته .
جیهو _ ببین بیا باهم باشیم .
آرام _ خب الا من با کیم الا از هرکی بپرسی میگه منو تو .................... وایسا ببینم یعنی چی باهم باشیم ؟؟؟
جیهو _ اه هیچی بابا پاشو بریم خنگول .
آرام : برو بابا اشکول ( چقدر با ادبن اینا فک کن اینا ازدواج کنن بچه هم تربیت کنن )
باهم رفتیم تو سالن ایش این پسره چرا انقدر تند راه میره بابا داداش من سگ که دنبالت نکرده اهسته بکامان ااا با اون قددو متریش دست منم گرفته حس بچه هایی رو دارم که دنبال مامانشون کشیده میشن رو زمین همینجوری داشت راه میرفت که یه دونه محکم زدم تو دستش وایستاد و برگشت سمتم :
جیهو _ بله ؟؟
آرام _ بله و کوفت . همینجوری داره میره بابا تو کفشات کفشمون صاف هفتاد متر پاشنه است درست راه برو بزار ماهم بیایم .
جیهو _ میخواستی کفش درست حسابی بپوشی .
آرام _ ببین اصلا دست منو ول کن همونموقع دستمو ول کردو رفت سمت دوستاش دهنم از تعجب باز مونده بود .
این ارانگوتان وحشی چرا اینجوری من یه چی گفتم این چرا همچین کرد ؟؟؟ خدایا همه اسکل هارا شفا بده . رفتم پیش چوهه که قیافش خیلی مشکوک میزد این یه گندی زده من میدونم رفتم جلوش وایستادمو گفتم :
آرام _ هوی چوهه تو هپروت به سر میبری .
توجهی نکرد دستمو بردم جلوی صورتش و یه بشکن زدم چشماش باز شد و گفت :
چوهه _ مرز داری ؟؟
آرام _ نه اندازه تو به چی فکر میکردی ؟؟
چوهه _ به تو چه مگه تو به ما میگفتی که چند وقته با یون _ جیهو دوستی ؟؟؟
آرام _ دوست کجا بود فقط داشتیم حرف میزدیم .
چوهه _ اره لابد الا اسم بچه هاتونم انتخاب کردید . بالاخره اینم حرفه دیگه راجب این چیزا حرف میزنین .
آرام _ غلط نکن .
چوهه _ حالا اینارو بیخی چرا ولت کرد رفت ؟؟
آرام _ (با صدای بلند ) هیچی بابا ارانگوتان وحشی اسکل فکر کرده کیه این پسره یه حالی من از این بگیرم اگه این کارو نکنم آرام نیستم .
چوهه _ کیی پس همسر الیجناب یون ؟؟
جیهو _ چوهه فکر کردی من انقدر بی سلیقه ام بیام اینو برای همسری انتخاب کنم ؟؟
برگشتم و پشتمو نگاه کردم اواااااا این اینجا چیکار میکنه خدا بگم چیکارش نکنه زهرم ترکید .یعنی فهمید بهش گفتم ارانگوتان وحشی امیدوارم این مثل فیلیپ وحشی نشه بپره بهم . راستی قضیه فیلیپ و ترانه چی شد ؟؟ ایشالا به زودی برن پی خونه زندگیشون ولی فک کنم فیلیپ یادش رفته پسر است دیگر اقا من تو این موقعیت دارم به اونا فکر میکنم خودم الا به دست جیهو مردیده میشم .
چشم غره ای بهش رفتم و دست چوهه رو گرفتم و رفتیم سمت مبل ها که بشینیم دنبالم اومد ودستمو کشید و گفت :
جیهو _بیا ببینم مثل این پیر زنا میخواد بره بشینه .
آرام _ ولم کن .
جیهو _ الا قهری ؟؟؟
آرام _ مگه من باتو دوست بودم که بخوام قهر کنم ؟؟
سری از تاسف تکون دادو رفت سری از تاسف واسه عمت تکون بده منو برد وسط و باهم رقصیدیم ایش این رقصا چیه تو حلق هم میرقصن اوق اوق حالم بهم خورد ایششششش حالا درسته همه میگن عاشقانس ولی چرت میگن .همه چیز خوب بود تا شب بعد :
نشسته بودن داشتم رمان میخوندم که عمو گفت ارام .
آرام _ بله عمو .
عموسیاوش _ بیام ت عمو .
آرام _ بله بفرمایید (این چقدر مودب شده )
عموسیاوش _ عزیزم امشب قراره خوانواده پارک بیان اینجا .
آرام _ خوانواده پارک کیه ؟؟؟( یعنی مسخره کنید بگید پارک نه بوستان دیگه حسابتون با کرام الکاتبینه )
سیاوش _ میخوان بیان خواستگاری .
آرام _ بلههههههههههههههههههههههه.
سیاوش _ زود اماده شو دو ساعت دیگه میان .
نمیخوااااااامممم یعنیچی من تاحالا یه بارم ندیدمشون بالاخره اماده شدم ولش کنفوقش میگم نه گوشیم رو برداشتم و برای عوض شدن حال و هوام یه اهنگ پلی کردم
تو زندگیم به جز تو خیلی فرصتا بود
که بی تفاوت از کنارشون گذشتم
نه اینکه منتی سر تو باشه اما
برای پیدا کردنت دنیارو گشتم
چه آرزوهای قشنگی که تمامش
فقط برای داشتن تو نا تموم موند
ولی تو نیمه های راه ازم بریدی
واسه همیشه موندن تو آرزوم موند
سرد شدی درد شدی سوخت دلم باختم
دور شدی کور شدی سوختم و ساختم
تو سیاه چاله ی گونت دل من حبس شد
عشقای یک طرفه دیگه برام درس شد
سرد شدی درد شدی سوخت دلم باختم
دور شدی کور شدی سوختم و ساختم
سهمم از عشق به تو حسرت و فریاد شد
از خدا خواستمو قلب من آزاد شد
من مغرورو ببین فاصله ی دورو ببین
چنتا آهنگو یه شعر از تو برام مونده همین
چی بهت داده خدا لشگر موهای سیاه
دیگه عاشق نمیشم من به این سادگیا
سرد شدی درد شدی سوخت دلم باختم
دور شدی کور شدی سوختم و ساختم
تو سیاه چاله ی گونت دل من حبس شد
عشقای یک طرفه دیگه برام درس شد
سرد شدی درد شدی سوخت دلم باختم
دور شدی کور شدی سوختم و ساختم
سهمم از عشق به تو حسرت و فریاد شد
از خدا خواستمو قلب من آزاد شد
گونه / امیر عباس گلاب
قسمت 14 رمان من ☜و تو زندگی آرامش بخشمون ♩♪♫
بریم ادامه ..........
قند و چایی شد مهیّا صبح زیبایت بخیر
رنگچشمت، رنگ دریا
صبح زیبایت بخیر
دل کنار ساحل چشمان تو لنگر زده
موجچشمتکرده غوغا،
صبح زیبایت بخیر
قسمت 13 رمان من ☜و تو زندگی آرامش بخشمون ♩♪♫
بریم ادامه ..........
رفتم كه نبيني
پريشان شدنم را ،
غمناك ترين لحظه ي
ويران شدنم را ...
در خويش فرو رفتم و
درخويش شكستم
تا دوست نبيند
غم تنها شدنم را
قسمت 12 رمان من ☜و تو زندگی آرامش بخشمون ♩♪♫
بریم ادامه .......
یارمن خوشبوشدی بوی زلیخا میدهی
یک اشاره سوی من باچشم شهلا میدهی
قسمت 11 رمان من ☜و تو زندگی آرامش بخشمون ♩♪♫
بریم ادامه .......
عاشقی این است اگر، از عشق سیرم کرده ای
بلبلی سردرگریبان، گوشه گیرم کرده ای
رمان من و تو و زندگی ارامش بخشمون قسمت 10
با ما همراه باشید .....
لبخند زدی غنچه فراوان شده بانو
شهد و عسل و قند چه ارزان شده بانو
قسمت 9 رمان من ☜و تو زندگی آرامش بخشمون ♩♪♫
بریم ادامه ..........
دوست دارم با توباشم عیب این خواهش کجاست
با تو بودن ، شعر خواندن، کس نگفته نا بجاست
قسمت 8 رمان من ☜و تو زندگی آرامش بخشمون ♩♪♫
خواستم باران که بند آمد بدنبالش روم
باد و باران بس نبود انگار، طوفانی گرفت
بقیش ادامه ........
قسمت 7 رمان من ☜و تو زندگی آرامش بخشمون ♩♪♫
دل رفت ؛ ولی بار دگر در به در آمد!!
عاشق نشدی ؛ قصه ما هم به سر آمد..
بقیش ادامه ...........
قسمت 6 رمان من ☜و تو زندگی ارامش بخشمون ♩♪♫
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست ؟ عشق کدام است ؟ غم کجاست ؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
قسمت 5 رمان من ☜و تو زندگی ارامش بخشمون ♩♪♫
او چه داند که چیست حالت عشق
که بر او عشق، تیر غم نزده است
قسمت 4 رمان من ☜و تو زندگی ارامش بخشمون ♩♪♫
ساقیا امشب صدایت با صدایم جور نیست
یاکه من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست
قسمت 3 رمان من ☜و تو زندگی آرامش بخشمون ♩♪♫
بقیش ادامه مطلب...............
من دلم امشب هوای تورا کرده
تویی که هرشب در هوای دیگری هستی
قسمت 2 رمان من ☜و تو زندگی ارامش بخشمون ♩♪♫
بقیه ادامه مطلب.......................
قسمت 1 رمان من ☜و تو زندگی ارامش بخشمون ♩♪♫
ارام یه دختر ایرانی که به خاطر علاقش به کره جنوبی به اون جا میره و در دبیرستان شینوا ثبت میکنه ادمای اونجا و احساساتشون اینده این دختر رو تغیر میده و .........
این رمان رو باما دنبال کنید