وقتی منو دیدن جی کیونگ اولین نفری بود که اومد جلو و گفت :

جی کی _ آرامی حالت خوبه اذیتت که نکرد هانننننننننننن؟

چوهه _ دست بزن داره ؟ بداخلاقه ؟ احمقه ؟

اینارو باش درسته من جونگ و انتخاب نکردم ولی خدایی تو این دوماه هیچوقت بی احترامی یا هیچ چیز دیگه ای ازش ندیدم .

آرام _ برو بابا چی میگید شما ؟ اون چیکار من داره .بیاین بریم تو کلاس بشینیم .

جیکی _ یعنی پسر خوبیه ؟

آرام _ اوهوم .

چوهه _ از جیهو بهتر ؟

آرام _ نمیخوام راجع این موضوع حرف بزنیم .

چوهه _ چراااا؟ مگه تو اونو دوست نداشتی ؟

آرام _ من کسی رو  دوست داشتم که بعئ از من زود یکی رو پیدا کرد من کسی رو دوست داشتم که تا بهش گفتم محبورم جواب مثبت بدم به جونگ همه چیو ول کرد من احمق عاشق یه نامرد بودم عاشق کسی که فکر میکردم ژان وارژان رویاهامه ولی اون از تناردیه هم بدجنس تر بود .

جیکی دستمو گرفت و منو بغل کردو گفت:

جیکی _باشه ارام ببخشید گریه نکن داره نگامون میکنه خودتو جمع کن ارام .

رفتم سمت دستشویی و تا صورتم رو بشورم داشتم میومدم بیرون که خوردم به یکی سرمو بلند کردم خودش بود کسی که تو این دوماه یه بارم سراغمو نگرفت . سرمو انداختم پایین و خواستم از کنارش رد شم که دستمو گرفت و گفت :

جیهو _ آرام خانوم زندگی جدید چطوره همسر گرامتون خوب هستن ؟

آرام _ بله ماخوبیم شما چطورین با ترانه جون ( ایشششششششششششش) ؟

جیهو پوزخندی زد و تکیه شو از دیوار گرفت و گفت :

جیهو _ بازیگر خوبی هستی .

آرام _ اره من بازیگری رو خوب بلدم اما مثل شما تو بازی دادن مردم مهارت ندارم ؟

اومد جلوم وایستاد و گفت :

جیهو _ هه دیگ به دیگ میگه ته دیگ من بودم رفتم دنبال یکی دیگه من بودم تا خاستگار اومد جواب مثبت دادم اره خانوم همهی اینا کارای من بود تو که نبودی اصلا بودی ؟

آرام _ برو بابا متوهم .

بعد از کنارش رد شدم و به سمت کلاس رفتم و کنار جیکیونگ نشستم این یارو استاده چقدر حرف میزنه بعد از کلاس فیلیپ اومد جلوم وایستاد و گفت :

فیلیپ _ ارام ما عروسیت نیومدیم ولی کادو میدیم هرچند تو یه شام طلبت .

بعد کادوشو گذاشت رو پام جونپیو همون موقع اومد و گفت:

جونپیو _کادو من بهتره میدونم .

بعد جعبه ابی رنگی و روی پام گذاشت اوف دستشون مرسی چه کرده بودن برادر ها .

اول کادو جونپیو رو باز کردم یه ست ساعت گلد بودمعلوم بود از اون گروناست بالاخره بچه پولداره دیگه  ازش تشکر کردم و بعد کادو فیلیپ رو باز کردم دوتا ادکلن بود که شیشه هاشون شبیهه هم بود بوشون کردم اونی که مردونه بود بوی تلخی داشت و اونی که زنونه بود بوی شیرین تری داشت ولی تقریبا مثل هم بودن ازش تشکر کردم و گفت :

فیلیپ _من نمیدونم چه عطری استفاده میکنی ولی از یکی کمک گرفتم اونم گفت این خوبه دیگه.

جیهو _ اونوقت اون یکی کیه .

این اینجا چیکار میکرد ؟

از جام بلند شدم و دست چوهه و رو گرفتم و باهم بیرون رفتیم .

چوهه _ عه دستمو ول کن کندیش تو چته ارام چرا انقدر از جیهو فرار میکنی ؟

ولم کن حال ندارم .

بعد به سمت دفتر رفتم و ازشون خواستم که با آژانس تماس بگیرن جالب اینجاست قبول کردن منم تو محوطه منتظر موندم تا آزانس بیاد .

آژانس اومد ومن رفتم خونه رمز درو زدم و رفتم تو خونه در اتاقو باز کردموکیفمو پرت کردم رو تخت و خودمو هم انداختم رو تخت . اون جیهو عوضی چطور تونست این کارو بکنه ؟

ولش کن اون منو حرص میده منم دارم براش امشب که خونه باباش اینا دعوتیم حتما اونم هست خیلی خب مگه جونگ چشه منم اونو دارم میبینی اقای یون . اول لباس هامو عوض کردم و رفتم تو اشپزخونه تصمیم گرفتم بولگوگی (غذا کره ای )درست کنم اول گوشت هارو گذاشتم بیرون تا کمی گرم شن بعد توی ماهی تابه سرخشون کردم و بعد ............

ساعت 12 بود یک ساعت دیگه جونگ میومد میزو با شمع های صورتی کمرنگ تزئین کردم و روی میز کمی پوشال صورتی ریختم و بشقاب های صورتیمو با لیوان هایی که انتخاب خود جونگ بود و روش شکوفه های صورتی داشت روی میز گذاشتم و خودمم رفتم تا لباس بپوشم تصمیم گرفتم یه تاپ شلوارک صورتی بپوشم با یه تل خرگوشی و دمپایی روفرشی های خرگوشیم خب تموم ساعت 1 بود الا که پیداش بشه رفتم یه سربه غذام بزنم خوب بود درحال اماده شدن همون موقع در باصدای تیی بازشد منم تند پریدم تو سالن که مثلا خوش امد گویی کنم همچین دختر باسلیقه ای هستم من حال کن جونگ با دیدن من چشماش گرد شد خب حق داره تا دیشب نمیخواستم ریختشو ببینم الا براش تیپ میزنم حتما الا پیش خودش میگه دختره یه تختش کمه .

جونگ _ خبریه من نمیدونستم ؟

بی ذوق بیشعور .

آرام _ نه چه خبری .

دستتشو گرفتمو کامل اوردمش توخونه و دروبستم یه تای ابروشو انداخت بالا شوکه شده بچم کتشو در اورد و منم کتشو گرفتم ووووووووووووووووووو...............................